بدون شرح
شعله ی تاریك !
بازم تالار بی حرفی ! دوباره بغض بی صبری
بازم حال هوای ما ‚ كمی تا قسمتی ابری
بازم شب مرگی فانوس ! بازم خاموشی ناقوس
گلوی مرغ حق بازم ‚ اسیر پنجه ی جادوس
دوباره كوچه دلگیره ! بازم دریا زمین گیره
دوباره چشمای شاعر ‚ اسیر قفل و زنجیره
بال همه پروانه ها سوخته
مهتاب خودش رو به شب فروخته
اما هنوزم خاتون قصه
چشماش رو به خط جاده دوخته
شكوفا شو ! گل شب بو ! همه عطرا رو باطل كن
بازم از دفتر خورشید ‚ یه شعر تازه نازل كن
بگو از گریه ی تقویم ! از این اردوی بی تصمیم
خلایق لایق مرداب ! مجالس مجلس ترحیم
بگو از شعله ی تاریك ! از این دورازه ی باریك
از اون فواره ی دور و از این قداره ی نزدیك
Powered for Blogger by Ali Pourhamzeh