بدون شرح
آغاز يك جنون نفسگير ميشوم
چشمي كه هر غروب براي سرودنش
با هر چه وزن و قافيه درگير ميشوم
آن سو نگاه توست كه تكرار ميشود
اين سو منم كه بسته به زنجير ميشوم
هر شب در عمق ديده من خواب ميشوي
يك روز با ظهور تو تعبير ميشوم
اي آخرين دليل غزل بي صداي تو
مثل سكوت پنجره دلگير ميشوم
ميآيي و مقابلم آيينه ميشوي
آنوقت در نگاه تو تكثير ميشوم
Powered for Blogger by Ali Pourhamzeh