آرشیو
 

 

 

بدون شرح

Saturday, October 16, 2004

چشمهایش آنقدر سگ داشت
که نمی شد به راحتی از کنارشان گذشت

چشمهایت آنقدر نیلی بود
که موسا نیز
دست به عصا از آن می گذشت

چشم های تو آنقدر بی گدار به آبی نزد
که سرانجام
چمدان بزرگ را بستم
و چشمهایش را باز کردم...



Post a Comment

Powered for Blogger by Ali Pourhamzeh