بدون شرح
ابر بهار
چه کسی....ميداند راز باريدن آن ابر بهار
آخر ای خسته دلان عاشق....تا کنون از خودتان پرسيديد ؟
که چرا ابر بهار ، در هميشه خداگريان است ؟
چه شده است او که در اوج نگاست، اين همه نالان است ؟
از که بايد پرسيد ؟؟؟
شايد آن ابر چو من ، در دل خود
غم و اندوه نهانی دارد
شايد او هم روزی زخم عشقی خورده است
چه کسی ميداند؟؟؟
شايد از تنهائی خود گريان است
شايد از درد عزيزی زار است
آخر ای ابر چرا گرياني؟؟
من سرا پا گوشم
سفره دل بگشا ، گوش من محرم توست ، چشم من همره توست
........شعر : مجيد
Powered for Blogger by Ali Pourhamzeh